دیمیتری ، یک معتاد بیست ساله جنسی ، با پدر بیمار روانی خود در یک گاراژ متروکه چمباتمه می زند ، با بی شرمانه از مهربانی یک دوست قدیمی که برای استراحت کریسمس به خانه بازگشت به عنوان وسیله ای برای فرار و لذت.