فیلم از میان اشکها
خیاط فقیر پرچیك که رویای خرید یک بز را دارد، در یک شهر کوچک زندگی میکند. در همین حال، دختر پرچیك، فریدا، عاشق الیا، یک بیکار میشود. پرچیك به شدت مخالف ازدواج آنهاست، زیرا نمیتواند بز را بخرد اگر داماد پولی نداشته باشد. در نهایت، پرچیك از یک صاحب میخانه ثروتمند یک بز میخرد، اما او به او... یک بز میدهد. علاوه بر این، یک افسر پلیس که از لباس دوخته شده ناراضی است، سندی جعل میکند که بر اساس آن پرچیك و خانوادهاش به عنوان مزاحم از شهر اخراج میشوند.