فیلم سفر به نور
جان بروز، یک وزیر منصوب از یک روستای کوچک در شرق، خود را با یک جماعت بزرگتر تصور میکند. او وقتی همسرش به طور مست در حین یک موعظه او را قطع میکند، شرمنده میشود و پس از خودکشی او، ناامید میگردد. بروز به لس آنجلس سفر میکند تا شروعی تازه داشته باشد، اما خود نیز به مشروبات الکلی روی میآورد و به خاطر مستی عمومی دستگیر میشود. یک کلاهبردار در خیابان به نام گندی، برای او در یک خوابگاه جا پیدا میکند، در حالی که یک موعظهکننده خیابانی به نام داک تورسن و دخترش کریستین او را به یک مأموریت محلی میبرند. کریستین نابینا است و به بروز علاقهمند میشود و از بحثهای او درباره روح و جان لذت میبرد، اما از گذشتهاش چیز زیادی نمیداند. یک روز او توسط یک تراموا زده میشود و بیهوش میگردد، که باعث میشود بروز دوباره ایمانش را زیر سوال ببرد. او در نهایت اراده خداوند را میپذیرد و مکانی بهتر برای زندگی و موعظه به او پیشنهاد میشود. بروز تصمیم میگیرد که به مأموریت برود و کریستین در کنار او باشد.
پیشنمایش موجود نیست.