فیلم ویکو
کشیش سم استون و همسر زیبایش جیل در کنار قبر کلانتر بیلی کلی ایستادهاند، که در تلاش برای برقراری قانون و نظم در امپوریا، وایومینگ جان خود را از دست داد. در میان عزاداران، بازرگان جورج گیتس، شهردار نِد وست و دخترش پاتریشیا حضور دارند. شهردار پیشنهاد گیتس را برای آزاد کردن مبارز ویکو از زندان به منظور پاکسازی شهر رد میکند. وقتی پاتریشیا پس از ترک دوستپسرش اسکاتی مور مورد حمله یک کابوی قرار میگیرد، شهردار بالاخره تصمیم میگیرد پیشنهاد عفو فرماندار برای ویکو را بپذیرد. اولین واکنش جیل استون، وقتی میفهمد ویکو آزاد شده، این است که قبل از اینکه ویکو متوجه شود که او، نامزد سابقش، در حالی که ویکو در زندان بود با کشیش شهر ازدواج کرده، شهر را ترک کند. رئیس شهر جو گور نیز خوشحال نیست، اما آیک و پیت جنر به شدت منتظر فرصتی هستند تا برای مرگ برادرشان ویکو را بکشند. نوشته لِس آدامز
پیشنمایش موجود نیست.