فیلم به من بگو که دوستم داری
دو زوج که تحت تأثیر صحنههای مکرر قرار گرفتهاند، از هم جدا میشوند: مردان، ریچارد و برتراند، مدیران یک آژانس تبلیغاتی، به دفتر خود منتقل میشوند؛ به زودی لوسیئن، مشتری و دوست اصلی آنها که از همان مشکلات رنج میبرد، به این زندگی مجردی جدید میپیوندد. از طرف دیگر، زنان خود را دوباره جمع کرده و سازماندهی میکنند: ویکتور در کار خود به عنوان دکوراتور غرق میشود؛ شارلوت که مدتها به شخصیت ریچارد تسلیم شده بود، سرش را بالا میآورد و شغلی پیدا میکند؛ و پاسکالین با تابارد، داماد شوهرش لوسیئن، فرار میکند تا شروع به پرورش گوسفند کند. این سه بحران، همراه با مجموعهای از پیچیدگیها، نتایج غیرمنتظرهای برای هر یک از زوجها به همراه دارد.
پیشنمایش موجود نیست.