در حدود سال 1940، نویسنده نشریه نیویورکر، جو میچل با جو گولد، شخصیتی از گرینویچ ویلج ملاقات میکند که غذا، نوشیدنی و کمکهای مالی به بنیاد جو گولد را درخواست میکند و در حال نوشتن تاریخ شفاهی وسیع از جهان است، که شامل 20,000 مکالمهای است که او شنیده است. میچل به این فارغالتحصیل هاروارد علاقهمند میشود و در سال 1942 مقالهای درباره او با عنوان "پروفسور سیگال" مینویسد که به گولد شهرتی میبخشد و دعوتی برای پیوستن به کلاب شعر گرینویچ ویلج، یعنی کلاب ریوینز، که او اغلب به آنجا میرفت، دریافت میکند. شخصیت حساس و شکایتگر گولد و حضور مکرر او در خانه میچل برای ساعتها گفتگو منجر به جدایی آنها میشود، اما این دو جو تا زمان مرگ گولد و افشای راز میچل با هم در تماس باقی میمانند.