فیلم نکروپلیس
هیولای فرانکنشتاین به آگاهی میرسد که ذهنش یک جهان است؛ آتیلا، برهنه بر روی اسب سفیدی، مردمش را از ننگشان آزاد میکند؛ ویوا، با طعنهای شدید، از ناامیدیهای زندگی زناشویی شکایت میکند و به شخصیت سوگوار کنتس خونین باثوری تبدیل میشود؛ لوئیس والدون، یک توریست آمریکایی مدرن، به دنبال مونا لیزای (گمشده) است.
پیشنمایش موجود نیست.