فیلم سرسپرده
امِل در کلوپ عثمان کار میکند. او در آنجا با کمال آشنا میشود و آنها عاشق هم میشوند. آنها تصمیم میگیرند ازدواج کنند. مرد کمال، محمود، کمال را به یک تجارت جعلی مواد مخدر میکشاند و باعث میشود کمال به تهران برود. کمال نامههایی به امِل مینویسد اما آنها توسط محمود نگهداری میشوند و امِل هرگز آنها را نمیبیند. محمود کمال را به استانبول میخواند.
پیشنمایش موجود نیست.