فیلم نورالدین و سه ملوان
عثمان عبدالباسط از دخالت مادرزنش در زندگیاش با همسرش رنج میبرد. او همیشه نگران دستیارانش در فروشگاه پنکیکاش است تا اینکه مادرزنش موفق میشود او را از همسرش جدا کند و زندگیاش را به جهنم تبدیل کند. او به فکر خودکشی میافتد و این ایده را به دستیارانش معرفی میکند. سه نفر به دریا میروند تا ایده را عملی کنند، اما یکی از ملوانان آنها را میبیند و سفر قایق را به یکی از جزایر هدایت میکند و آنها در ماجراجویی در داخل جزیره با بدکارانی که میخواهند بر جزیره تسلط پیدا کنند، میجنگند.