فیلم قصهٔ غرام
جلال با پدر هدا زندگی میکند و این دو کودک به هم وابسته میشوند، اما سرنوشت به آنها فرصتی برای بزرگ شدن نمیدهد. پدر هدا، اسمت، میمیرد و آنها تحت کنترل مردی شرور و ناعادل، شاهین، قرار میگیرند که ثروت هدا را تصاحب میکند و آنها زندگی سختی را با او میگذرانند تا اینکه بزرگ میشوند و تصمیم به فرار میگیرند، اما شاهین با یکی از مردانش به دنبال آنها میآید و جلال مورد اصابت گلوله قرار میگیرد، اما به هدا توصیه میکند که فرار کند.