فیلم جاده
زندگی بیخیال یک مرد لوس به پایان میرسد زمانی که مادرش دستگیر میشود. بدون تحصیلات یا مهارتهای ملموس، تنها نجات او در یافتن پدر ثروتمند و مرموزش است که هرگز او را ملاقات نکرده است. او از اسکندریه به قاهره میرود و در یک رابطه گرفتار میشود، در حالی که همچنین به یک خبرنگار با قلب پاک که سعی در کمک به او در سفر بیهدف و بیفایدهاش دارد، دل میبندد. این داستان از رمان 1964 نجيب محفوظ با همین عنوان اقتباس شده است.