فیلم حادثهای که هیچکس متوجه نشد
دستیار فروشی متواضع در یک فروشگاه مواد غذایی، ناستیا، درباره خوشبختی رویاپردازی میکرد. او درباره معجزهای که او را زیبا میکرد، رویا میدید. او تمام روز و شب را در رویا بود. و یک روز معجزه اتفاق افتاد ...
پیشنمایش موجود نیست.