سوراج سینگ یک کشتیگیر است و بدشانس است که عاشق دختر ثروتمند یاشپال چودری، کومال، میشود. وقتی یاشپال از رابطه آنها مطلع میشود، با تکبر با انتخاب دخترش مخالفت میکند، اما کومال از حرف پدرش سرپیچی کرده و بدون برکت یاشپال با سوراج ازدواج میکند. یاشپال از عمل دخترش عصبانی میشود و صحنههای منفی را به سوراج نسبت میدهد که باعث خراب شدن شخصیت او در نظر کومال میشود و در نتیجه این زوج از هم جدا میشوند. قبل از جدایی، کومال یک پسر به دنیا میآورد که یاشپال میخواست او را بکشد، اما سوراج با کودک فرار کرده و به تنهایی او را در یک محیط فقیر بزرگ میکند. سالها بعد، کومال برمیگردد و خواستار تحویل فرزندش میشود حتی اگر مجبور باشد به سیستم قضایی مراجعه کند.