فیلم غریبه
حاج کمال پسربچهای را از خیابان برمیدارد که خانواده و بستگانش بعد از مرگ پدر و مادرش از پناه دادن به او امتناع کردهاند و او را به خانهاش میبرد، بنابراین او مانند پسرش در کنار دختر و پسر جوانش زندگی میکند. پسر واقعی، مهراز، با دشمنی ناشناختهای نسبت به پسر فقیر، غریب، بزرگ میشود، در حالی که دختر کوچک، یاسمین، این پسر را دوست دارد. وقتی پدر میمیرد، پسر فقیر کار او را به عهده میگیرد. او به مراقبت از یاسمین ادامه میدهد تا اینکه جوان ثروتمند، انور، وارد زندگی او میشود.