فیلم نسا در زندگی من
احمد عوض نجار اسامی، که صاحب یک کارگاه بزرگ است و دهها کارگر در آن کار میکنند، با توحا، دختری که در محلهاش بزرگ شده و به او وابسته است، ملاقات میکند. او به توحا عشق میورزد، اما او عشق را متقابل نمیکند. سپس او ثروتش را از دست میدهد، زیرا آتشسوزی در کارگاه رخ میدهد و او بر آن میآید. سپس احمد در بیمارستان با سنا ملاقات میکند، جایی که پس از آسیب دیدن در آتشسوزی به آنجا منتقل شده است. در همین حال، احمد به شدت عاشق توحا میشود و نانا نیز به همان شدت از او محافظت میکند و سنا نیز او را دوست دارد.