فیلم داستان نیمه شب
در یک جو دراماتیک، فیلم داستان یک خانواده را روایت میکند که اعضای آن به شدت رنج میبرند. سرپرست خانواده، "شاکر"، دخترش را مجبور به ازدواج با مردی میکند که او انتخاب کرده، در حالی که او عاشق شخص دیگری است. علاوه بر این، "سامیها"، همسر شاکر، بیمار و فلج است. در تلاش برای بهبود وضعیت، شاکر از یک منشی جدید درخواست میکند تا به همسرش کمک کند و از اینجا اوضاع بسیار پیچیده میشود، زیرا "ابتسام" به این شغل منصوب میشود. شاکر شروع به شک کردن به همه اطرافیانش به جز ابتسام میکند و از هیچکس جز او دارو نمیگیرد، بنابراین وقایع به یک چرخش دراماتیک جدید میرسد.