فیلم زندگی گاهی شیرین است
زکی به استانبول آمده تا کار کند. اولویت اول او پیدا کردن شغل و آوردن مادرش برای زندگی با اوست. زکی در کارخانهی Mümtaz Bey مشغول به کار میشود. در حین کار در کارخانه، او آهنگ میخواند. Mümtaz Bey نیز عاشق موسیقی است و صدای زکی را بسیار دوست دارد و او را به خانهاش دعوت میکند. در گردهمایی موسیقی در خانه، دخترعموی Mümtaz، یشیم، نیز تحت تأثیر زکی قرار میگیرد. زندگی زکی و یشیم به مسیری متفاوت خواهد رفت.
پیشنمایش موجود نیست.