فیلم کبابی
موریس و دیو برشهای باکیفیت گوشت را میفروشند، اما پس از مواجهه با دورهای بدون فروش، با خطر اخراج روبرو هستند. موریس به پول نیاز دارد تا در آخرین ترم مدرسه سوزندرمانی ثبتنام کند و دیو که به تازگی از همسرش جدا شده، به پول برای هدیه تولد دخترش نیاز دارد. مشتری نهایی آنها—یک زن زیبا—به موریس جذب میشود، اما یک تماس اضطراری از دوستی خودکشیخواه، امضای قرارداد را قطع میکند. هنوز امیدوار به بستن فروش، آنها پیشنهاد میدهند او را به خانه دوستش برسانند—جایی که مشکلاتشان چند برابر میشود.