فیلم آیشگول
یک دختر بچه کوچک در درب یک عمارت رها میشود و خدمتکار مهربان و صاحب پیر و بدخلق عمارت او را به سرپرستی میگیرند. مادرش در آرزوی دیدن کودک خود است، اما حتی نمیتواند چهرهاش را ببیند. زیرا برادرش او را فریب داده و ادعا کرده که نوزاد مرده به دنیا آمده است، زیرا نمیخواست فرزند نامشروع خواهرش در خانه باشد. ساکنان عمارت که دختر کوچک به نام آیشگول را بزرگ کردهاند، دنیایی پر از عشق برای او ایجاد کردهاند. آیشگول سعی میکند با عشق به یک خواننده مشهور، که نمیداند مادر واقعیاش است، دلتنگیاش برای مادرش را که سالها احساس کرده است، تسکین دهد.