فیلم طلا و سرب
این داستان بر اساس داستان ولتر "جهان همانطور که هست" ساخته شده است. با ارسال جن که بر سرنوشت پرسپولیس (پاریس!) نظارت دارد، سکاهای بابوک به دقت از همه چیز مطلع میشود تا به جن بگوید آیا باید شهر را نابود کند یا نه. این بهانهای است برای یک سری مصاحبهها، صحنههایی که در محل گرفته شده یا در استودیو بازسازی شدهاند. ما با یک موسیقیدان که برای هنر خود زندگی میکند و یک تاریخنگار مارکسیست، هر دو در نهایت خوشبین، ملاقات میکنیم؛ اما همچنین با یک بیوه جنگ و یک زن سالخورده اقتصادی ضعیف: در حالی که "خشم زندگی" به گلف درو و اشرافزادگان اجازه میدهد تا زشتیهای خود را پشت ظاهری از آداب و رسوم پنهان کنند. یک خانواده بزرگ و بدسرپرست با شجاعت با سرنوشت خود روبرو میشود و کودکان خوشحال هستند؛ یک خانواده کارگری درباره مبارزه اتحادیه، شرایط کاری غیرانسانی و دلایل امید صحبت میکند. در نهایت، یک شاعر همه چیز را با صحبت درباره تعهدش به خدمت به بشریت جمعبندی میکند.
پیشنمایش موجود نیست.