در هند پیش از استقلال، نادهو خان داستان چنان را دنبال میکند که آرزو دارد کشتیگیر شود، با وجود محدودیتهای جسمیاش. پدربزرگش موافقت میکند که او را آموزش دهد به شرطی که از زنان دوری کند و فقط بر تمریناتش تمرکز کند. اوضاع زمانی جالب میشود که چنان به دختری علاقهمند میشود و در ادامه در یک مسابقه کشتی با برادر او روبرو میشود.