والریو اساساً یک "پسر خوب" است، او در کتابهایش، در سکوتش، در "ناگفتهها" و در آن چند کلمهای که با صدای آرام گفته میشود، پناه میگیرد. او خجالتی و دست و پا چلفتی است، کسی که زندگی را با سر پایین میگذراند، هرگز با سر بالا، مردی از آکواریوم، مانند یک شیشه، قطعاً نه یک "ماهی دریا". آخرین روز گاو یک کمدی درباره شرارت زندگی است.