جک گرین یک مزرعه اسب در کالیفرنیای جنوبی و یک کارخانه اسباب بازی طبیعی در انبار به ارث برده است. او و همسرش شری، در حین تعمیرات، قبول میکنند که سه 'مخلوق مقدس' را از یتیمخانه عمه سلطهگرشان ریتا بپذیرند تا تعطیلات. مایک باهوش و دوستانش، هنری و ری، چالشهایی ایجاد میکنند، اما جک پتانسیل پدری را نشان میدهد. آیا این سه نفر میتوانند برای کریسمس یک خانه واقعی پیدا کنند؟