این داستان یک روز تابستانی پرحادثه در یک فروشگاه convenience در کنار جاده Six Mile دیترویت را روایت میکند. این فروشگاه متعلق به خانواده جنکینز است و توسط ارل جنکینز، پدر جذاب و متوسطی که پسرش جرارد و دخترش گیل را بزرگ میکند، اداره میشود. رویای جرارد این است که زندگی پشت پیشخوان را ترک کند و به مدرسه آشپزی در نیویورک برود با رویای تبدیل شدن به یک سرآشپز.