فیلم جواهر
یک شرکت بزرگ متالورژی که رومن موخین در آن کار میکند، از یک یتیمخانه در خانتی-مانسیسک مراقبت میکند. مدیریت شرکت به رومن توصیه میکند که یک کودک از این پناهگاه را به سرپرستی بگیرد. النا، همسر رومن، با این موضوع مخالف نیست - او فکر میکند که یک کودک دیگر (این زوج یک پسر بزرگتر به نام اولگ دارند) میتواند ازدواجشان را تقویت کند. انتخاب بر روی مارتا چمسوا، دختر ۱۱ ساله، میافتد. مارتا نمیخواهد خانتی-مانسیسک را ترک کند، زیرا مادربزرگش در آنجا زندگی میکند و او را بسیار دوست دارد، اما با درک اینکه دیگر قادر به مراقبت از او نیست، اجازه سرپرستی را میدهد. مارتا به مسکو منتقل میشود. در ابتدا، همه شرکتکنندگان در داستان پر از اشتیاق هستند، اما با وجود یک سفر مشترک به هند، جایی که مارتا همیشه آرزوی رفتن به آنجا را داشت، تبدیل شدن به یک خانواده واقعی دشوارتر از آن چیزی است که النا و رومن تصور میکردند...
پیشنمایش موجود نیست.