کاسیا هنوز در روستای برزوکی زندگی می‌کند و با خواستگار ناخواسته‌اش، استاشک، مبارزه می‌کند. به طور غیرمنتظره‌ای، پسرش مارچین به لهستان برمی‌گردد و بلافاصله با مشکلاتی روبرو می‌شود. این پسر ایده‌ای برای یک کسب‌وکار غیرمعمول دارد. در همین زمان، یک بحران در خانواده وولانسکی در ورشو رخ می‌دهد، وولانسکا کتابی جنجالی منتشر می‌کند و شوهر و دخترش آگنیشکا - شورشی می‌شوند و از خانه فرار می‌کنند. آنها ابتدا تصمیم می‌گیرند به پیوتر سر بزنند، که امروز زندگی راحتی با همسرش مارلنا دارد. سپس به سمت ناشناخته‌ها حرکت می‌کنند و این سفر دوباره افسانه‌ای خواهد شد.