تری و جون مدفورد هر دو در میانسالی هستند و شروع به درک این موضوع میکنند که چالشهای زندگی در تلاش برای موفقیت در زندگی روزمره دشوارتر شده است. این زوج به تازگی به پرلی، جنوب شرقی لندن نقل مکان کردهاند... عمه لوسی و پرنده ماینا ناپدید شدهاند، همانطور که دختران گاهی اوقات بازدیدکننده نیز ناپدید شدهاند. تری و جون اکنون با همسایهای دوستانه به نام بیاتی، همکار پرحرف تری به نام مالکام و رئیس خشنشان، سر دنیس هاج، معاشرت میکنند. در غیر این صورت، اوضاع مانند قبل بود، با لجبازی کودکانه تری که باعث بروز مشکلات بیپایانی میشود و معمولاً تلاشهای جون برای داشتن یک زندگی راحت را ناکام میگذارد.