جستجوی یک جانشین آغازگر درگیری بین دو مدیر جوان و با استعداد گروهش میشود: دانیل باستوس، پسری با ریشههای ساده و شخصیت عالی که نه تنها خوشچهره و جذاب است، بلکه باهوش و ماهر نیز هست، و اولاو نوااس، مردی جاهطلب و بیرحم که آماده است برای دستیابی به این موقعیت، به هر قیمتی بجنگد. برای مقابله با نقشههای خیانتآمیز اولاو، دانیل از کمک پاولا، دختر جوان و حساس، بهره میبرد که به عنوان فرزند تنها بزرگ شده و در آستانه مرگ مادرش متوجه میشود که او فرزند خوانده است و خانوادهای دارد. آنچه پاولا نمیداند این است که او یک خواهر دوقلوی مشابه به نام تائیس دارد که به اندازه اولاو جاهطلب و بیرحم است. آنتنور نیز وقتی با لوسیا، زنی سرسخت و صادق آشنا میشود، تصمیم به داشتن یک وارث میگیرد؛ زنی که باعث میشود این تاجر سرد، عشق واقعی را پیدا کند و دلیل واقعی برای زندگی داشته باشد.