دختر دبیرستانی یوری ناگهان خود را در بالای یک ساختمان بلند مییابد. او در دنیای عجیبی محصور شده است که در آن آسمانخراشها قرار دارند و مردی ماسکدار در برابر چشمانش سر یک مرد را با تبر شکسته است. پیدا کردن راهی برای بقا در این دنیای عجیب، یافتن برادر محبوبش و فرار از این مکان اولویت اصلی او میشود، اما او با خطراتی مواجه است که نه تنها از ماسکهای مرموز که قدرت و بیرحمی غیرانسانی دارند، بلکه از سایر بازماندگان که به خاطر جنون دنیای برجها بیرحم یا ناامید شدهاند، نیز تهدید میشود.