مارتین بوم، یک بیوه و پدر مجرد، از ناتوانی در برقراری ارتباط با پسر ۱۱ سالهاش، جیک، که اوتیسم و لال است، رنج میبرد. رابطه و زندگی آنها زمانی به طرز فوقالعادهای تغییر میکند که او متوجه میشود پسر بااستعدادش توانایی دیدن چیزهایی را دارد که هیچکس دیگری نمیتواند ببیند و الگوهایی که رویدادهای ظاهراً نامرتبط را به هم متصل میکند.