مایکل پس از یک تصادف خودرو در دو واقعیت جداگانه زندگی میکند. در یک واقعیت، همسرش هانا از تصادف جان سالم به در میبرد؛ در واقعیت دیگر، پسرش رکس زنده میماند. مایکل نمیداند کدام واقعیت "واقعی" است و از دستبندها برای تمایز بین این دو استفاده میکند. او دو درمانگر دارد: دکتر جاناتان لی در "واقعیت قرمز" و دکتر جودیت اوانز در "واقعیت سبز". در محل کار، رفتار غیرقابل پیشبینی مایکل باعث درگیری با تیمش میشود؛ آنها از توانایی عجیب مایکل در حل جنایات با استفاده از جزئیات هر دو واقعیت بیخبرند.