اولیگارش ویکتور زندگی فوقالعادهای دارد: او یک قایق تفریحی، یک جت خصوصی، املاک در سرتاسر جهان و کسبوکارهایی در زمینههای مختلف دارد. اما یک صبح سیاه برای ویکتور، او بیدار میشود و خود را یک گدا مییابد — تمام حسابهایش مسدود شده، املاک توقیف شده و مشاوران به تماسهایش پاسخ نمیدهند. ویکتور در لیست کسانی قرار میگیرد که به زودی در موناکو صدف نمیخورند. در این لحظه دشوار، تنها خدمتکارش آدام در کنار اولیگارش فقیر باقی میماند که به ویکتور کمک میکند تا زنده بماند. و برای این کار او باید کارهای زیادی انجام دهد — یک ماشین گرانقیمت را به تاکسی تبدیل کند و حتی برای دریافت بیمه، به جراحات تن دهد.