این دهه 1960 است. اوج جنگ سرد. شهر روستایی گرانیت فلتس، کلرادو، ناگهان به مرکز رمز و راز و جذابیت تبدیل میشود.
تقریباً یک سال پس از آزادی هرشل جنکینز از زندان، رمز و راز هنوز ساکن دائمی در گرانیت فلتس، کلرادو است. از نگرانیهای کوچک که شهروندان این شهر کوچک را آزار میدهد تا تحقیقات جاری FBI، آرتور، تیمی و مادلین مشتاقند تا مهارتهای کارآگاهی در حال توسعه خود را به آزمون بگذارند. جستجوی آنها بیشتر از همیشه پیش میرود و ممکن است بیشتر از آنچه که میتوانند تحمل کنند، به عهده بگیرند. و همانطور که معلوم میشود، کارآگاهی یک موضوع خانوادگی است. والدین هر سه کارآگاه کوچک در این ماجرا دخالت دارند. رئیس سندرز در کنار FBI برای پیدا کردن یک شهروند که به کشور وفادار نیست، کار میکند، بث در مرکز کارهای تجربی در بیمارستان درگیر است و دکترهای اندروز مغز متفکر پشت آزمایشهای مشکوک هستند. در این فصل، همه یک راز دارند و هیچکس آماده اعتراف به آن نیست.