نورا یک زن موفق در دنیای تجارت است که نه تنها بر کار خود، بلکه بر روابط خانوادگیاش نیز تسلط دارد. سیستم زندگی بهدقت ساختهشدهاش زمانی فرو میریزد که شوهر محبوبش، وانیا، بهطور ناگهانی میمیرد. خبر مرگ او با اطلاعاتی بهمراتب شوکآورتر همراه است: وانیا یک "زندگی دوم" داشته است. او نه تنها به همسرش خیانت کرده، بلکه بهطور مخفیانه تانگو، رقصی پرشور که دقیقاً در تضاد با زندگی واضح و ساختارمند با نوراست، تمرین میکرده است. در تلاش برای درک آنچه اتفاق افتاده، نورا خود به مدرسه تانگو میرود، جایی که در ابتدا به نظرش محل ملاقات افرادی با مسئولیت اجتماعی پایین میآید. اما در نهایت، این دنیای رنگارنگ است که نورا را بهطرز غیرقابلشناختی تغییر میدهد: او از زنی با تسلط آهنین به یک رقصنده آزاد و نرم تبدیل میشود.