مادر تنها، ریچل، در خط فقر زندگی میکند و برای تأمین مخارج پسرش به عنوان یک نظافتچی تمام ساعات روز کار میکند. ناگهان، یک تاجر ثروتمند به او نزدیک میشود و شغف جدیدی با حقوق بهتر و ساعات کاری کمتر به او پیشنهاد میدهد. اما پس از پذیرش این شغل، او بیشتر به زندگی او کشیده میشود و شروع به سوال کردن از انگیزههای او میکند.