مارتین و ربکا با هیجان برای شروعی تازه از لندن به یک خانه زیبا در گلاسگو با دو فرزند کوچک خود نقل مکان میکنند. در ابتدا، این خانه جدید به نظر ایدئال میرسد، اما زمانی که همسایهشان، جان، نظرات نگرانکنندهای به ربکا میزند، مشخص میشود که این آغاز چیزی بسیار ترسناکتر است.