لورا دایموند، یک کارآگاه قتل باهوش نیویورک، زندگی خانوادگی دیوانهواری را با شغل روزانهاش که شبیه به «کلمبو» است، متعادل میکند. او دو پسر دوقلوی بینظم و یک شوهر که به زودی طلاق میگیرد — که او نیز یک پلیس است — دارد و نمیتواند مدارک طلاق را امضا کند. بین تمیز کردن بعد از پسرانش و پاکسازی خیابانها، او به راحتی میپذیرد که لحظات «آشفتگی» خود را دارد. به طرز خندهداری، او با کمک شریک جذاب و فهمیدهاش همه چیز را مدیریت میکند و اوضاع زمانی پیچیدهتر میشود که شوهرش به طرز عجیبی رئیسش در ایستگاه میشود. برای لورا، هر روز یک عمل تعادل در حال حرکت است.