این سریال در سال 1961 اتفاق میافتد. فیلمبردار ویکتور خروستالیوف در وضعیت دشواری قرار دارد؛ او به قتل دوستش، نویسنده بااستعداد کستیا پارشین، که در حین یک میهمانی مشروبخواری خودکشی کرده، مظنون است. مقامات تلاش میکنند تا هر طور که شده خروستالیوف را به زندان بیندازند. ویکتور نیاز دارد تا کمدی "دختر و بریگادیر" را فیلمبرداری کند تا مجوز ساخت فیلم "شکافها" را که از سناریوی فوقالعاده دوست نویسندهاش به جا مانده، دریافت کند. کارگردان جوان، یگور میاچین، میخواهد این فیلمنامه را اقتباس کند. خروستالیوف او را به عنوان کارآموز به کارگردان معتبر کریویسکی برای یک کمدی معرفی میکند. در همان فیلم، همسر سابق خروستالیوف، اینگا و معشوقه جوانش، ماریانا، که یگور میاچین نیز به او علاقهمند است، بازی میکنند.