رن گوانگشی، یک دانشجوی حقوق مغرور، به نظر میرسد زندگی کاملی دارد. او تنها وارث یک کسبوکار بزرگ و مشهور است و بازیکن بااستعدادی در هاکی روی یخ میباشد. اما در واقع، زندگی تنهایی او فاقد شادی، خنده و انگیزه است. تا اینکه با لیانگ مو-چنگ، فروشنده جدید بنتو در کافهتریای مدرسهاش آشنا میشود. یک شرطبندی بیضرر آنها را به هم نزدیک میکند و گوانگشی به تدریج تغییر میکند زیرا مو-چنگ به او یاد میدهد چگونه عشق بورزد و محبت کند. تراژدی زمانی رخ میدهد که گوانگشی ناگهان باید از یک عمل جراحی مغز بزرگ عبور کند که باعث از دست دادن حافظهاش میشود.