رامیل که به خاطر قتل خانوادهاش دچار عذاب وجدان شده، به یک پلیس تبدیل میشود تا قاتل زنجیرهای را که تنها یک سرنخ از خود به جا گذاشته، شکار کند: یک برگ طلا بر روی هر قربانی. او به همراه ویت، که دوستش آخرین هدف است، به مسابقهای برای متوقف کردن یک قاتل متولد شده برای کشتن میپردازند.