ابهیجیت، پسری از یک شهر کوچک با رویاهای بزرگ، دلی را ترک میکند و به دنبال یک شغل پردرآمد در بمبئی میرود. اما در میان هتلهای پنج ستاره، همکاران بیرحم و دوستیهای شکننده، او میآموزد که بقا به معنای بازی کردن به طور عادلانه نیست - بلکه به معنای بازی کردن با هوش است. در شهری که بر اساس جاهطلبی ساخته شده، آیا او قبل از اینکه موفقیت را پیدا کند، خود را گم خواهد کرد؟