مونهور سرنوشتش را به دست یک غریبه سپرده تا خانوادهاش را نجات دهد. سفر او که از یک شهر کوچک ساحلی آغاز میشود، رازهای تاریک گذشته و تسویهحسابهای بیرحمانه آینده را به دنیای درخشان استانبول میبرد. در این دنیا، بزرگترین ستاره ترکیه، کنان آکین، در نقش اصلی پشت صحنههای درخشان قرار دارد، با تنهایی و اعتیادهایی که نمیتواند از آنها فرار کند. اما نه صحنههای درخشان و نه رازهای تاریک نمیتوانند قدرت دستکاریکنندهای که پشت کنان است، یعنی مادرش کریمان آکین، را پنهان کنند. در حالی که قلم احسن چوییک به دنبال حقیقت داستان است، او در هر خط با یک راز متفاوت مواجه میشود. در حالی که اوزگه و گانی سیلان در میانه یک داستان عاشقانه دشوار، بین پیوندهای خانوادگی و جاهطلبیهای فردی سرگردان هستند، خود را در مرکز این رازها همراه با مونهور مییابند.