نارومی یاماموتو، زنی مجرد که از زندگی مستقل خود لذت میبرد، به طور ناگهانی پس از مرگ عمه مورد علاقهاش که به تنهایی مرد، شروع به دوستیابی کرد. پس از اینکه نتوانست شریک مناسبی پیدا کند و همکار جوانش، یویا ناسوودا، به صراحت به او گفت که "امنیت ازدواج یک تفکر قدیمی است"، او تمرکز خود را از جستجوی ازدواج به برنامهریزی برای پایان زندگی تغییر داد.