یک حسینه تھی داستانی است که در کلکته، یک کلانشهر شرقی، اتفاق میافتد. این داستان انتقام نیست بلکه داستانی است از قهرمان زن، دورگا، که به دنبال عدالت برای جرمی است که در گذشته رخ داده است. روشهای او برای دستیابی به عدالت غیرمتعارف است زیرا او از قید و بندهای سنتی خارج میشود و از ذهن خود برای غلبه بر قدرت استفاده میکند! این نمایش سفر دورگا را دنبال میکند در حالی که او سعی میکند در برابر قدرت و نفوذ خانواده گونکا بایستد. آیا دورگا در مأموریت خود موفق خواهد شد یا او نیز مانند هر شخص دیگری که در برابر گونکاها ایستاده است، کنار خواهد رفت؟ در این نبرد چالشبرانگیز از هوش و ذکاوت، چه کسی برتری خواهد داشت؟